IN THE NAME OF GOD ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن مینگری!
| ||
|
گاهی پرستیدن عبادت نیست،با این که سر رو مهر میزاری.
گاهی برای دیدن عشقت باید سر از رو مهر برداری!
یک عمر هر دردی به من دادی فکر میکنم عین نیازم بود.
جایی که افتادم به پای تو،زیبا ترین جای نمازم بود.
هر جای دنیایی دلم اونجاست ،من همه دنیامو با تو میسازم.
من پشت کردم به همه دنیا تا رو به تو سجاده بندازم.
هر روز حسم تازه تر میشه،غرق تو میشم بلکه دریا شم.
بیزارم از اینکه تنمام عمر از روی عادت عاشقت باشم!
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر با آن پوستین سرد نمناکش باغ بی برگی روز و شب تنهاست با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران،سرودش باد جامه اش شولای عریانی ست ور جز اینش جامه ای باید، بافته بس شعله ی زر تار پودش باد گو بروید یا نروید،هر چه در هر جا که خواهد یا نمیخواهد باغبان و رهگذری نیست باغ نومیدان، چشم در راه بهاری نیست
گر ز چشمش پرتو گرمی نمیتابد ور به رویش برگ لبخندی نمی روید باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟ داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید
باغ بی برگی خنده اش خونی است اشک آمیز جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن پادشاه فصل ها ،پاییز
مهدی اخوان ثالث(م.امید) تهران-خردادماه1335
خدا رحم کرد که بعضی از ما مجریان امور،خدای ناکرده خدا نشدیم! و گرنه از همان آسمان هفتم یک سره سیم کشی میکردیم به کرات پایین و بلند گویی خدا پسندانه نصب میکردیم در وسط آسمان و زمین و یکسره برای عالم و آدم سخنرانی میکردیم! همین و بس! جلال رفیع (مایع حرف شویی)
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |